ندای سلامت با طبیعت

تحقیق و انتشار طب سنتی ونیاکان

ندای سلامت با طبیعت

تحقیق و انتشار طب سنتی ونیاکان

مولبدانا

ص 592، مولبدانا (Galena). احتمالاً مولیبدن (Molyb denum) درست است که با عدد اتمی 42 در جدول مندلیف آمده است، چون بنا به شرح بیرونی به نقل از صهاربخت: قوّة قریبة من قوه مرداسنج. و مرداسنج همان مُرداسنگ می‏باشد که مترادف مرتک و مُرده سنگ است. 

 

تاریخچه

مولیبدن (Mo)

مشخصات عمومی و کلی مولیبدن

یزدفردا "انتخاب مطلب حسین جعفری هرفته:این عنصر در سال 1778 توسط Carl Wilhelm Scheele دانشمند سوئدی کشف شد اما تا چند سال پس از آن، مولیبدنیت تنها در حد آزمایشگاهی کار می شد. نخستین کاربرد اصلی مولیبدن در جنگ جهانی اول بود. در آن زمان مولیبدن به فولاد افزوده می شد و نتیجه آن تولید فولادهای مقاوم در حرارت های بالا بود که در زره پوش ها و موتور هواپیماها استفاده می شد.
اصلی ترین منبع مولیبدنیت در قرن 19 معدن knaben در نروژ بود. در این معدن مولیبدنیت بطور دستی تغلیظ می شد. هم زمان با جنگ جهانی اول تقاضای مولیبدن افزایش یافت و رشد سریع معدن کلیماکس نمی توانست به تنهایی نیاز جنگ را برآورده سازد. در آن زمان فرایند فلوتاسیون کفی جهت تغلیظ کانه ها جایگزین روشهای دستی شده بود.
اگر چه بعلتی ناگهان معدن کلیماکس پس از جنگ جهانی اول بسته شد اما این معدن در سال 1924 پس از توسعه کاربردهای زمان صلح مولیبدن، بویژه در صنعت خودرو، بازگشایی شد. تقاضا جهت مولیبدن با توسعه کاربردهای جدید شیمیایی و متالورژیک این عنصر، که بیشتر توسط تحقیقات شرکت مولیبدن کلیماکس انجام می شد، بطور پیوسته رشد نمود.
در سال 1933 شرکت آناکوندا Anaconda در شعبه cananea در مکزیکو فرآیندی را جهت فلوتاسیون انتخابی مولیبدنیت از کانه های پورفیری مس توسعه داد. شرکت مس kennecott بلافاصله در معدن یوتا از این روش استفاده نمود. این تکنولوژی سپس تا شیلی گسترش یافت و در معادن ال تنینته El Teniente (مربوط به شرکت kennecott) و چوکی کوماتا (متعلق به شرکت آناکوندا) استفاده گردید. بدین ترتیب عصر تولید مولیبدن بعنوان محصول فرعی مس آغاز گردید.
در طول جنگ جهانی دوم ایالات متحده در حدود 90 درصد مولیبدن مصرفی دنیا را تأمین می نمود. بیشتر مولیبدن در حین این سالها از معدن کلیماکس در توازن یا معادن یوتا (شرکت kennecott ) و کواستا (شرکت molycorp) بدست می آید. سایر کشورهای بزرگ تولید کننده مولیبدن شیلی، مکزیک و نروژ بودند.
شرکت مولیبدن کلیماکس با گشایش معدن هندرسون ( نزدیک امپایر در کلرادو ) در سال 1976 ظرفیت خود را دو برابر کرده و در دهه 1980 به بزرگترین تولید کننده جهان غرب بدل گشت. تولید مکزیک و نروژ همچنان ناچیز بود، اما تولید جانبی ارزان تر مولیبدن در شیلی و ایالات متحده رشد یافت و معدن Endako و سایر معادن کانادا شروع به تولید مولیبدن نمودند. در سال 1977 تولید جهانی مولیبدن از مرز 106 × 200 گذشت. در طول سالهای پایانی دهه 1970 قیمت بالای مولیبدن شرکت ها را به گشایش معادن جدید و توسعه فناوری های تولید جانبی مولیبدن ترغیب نمود.
تولید جانبی مولیبدن تنها توان اقتصادی در تجارت مولیبدن بود. در این سالها شرکت مولیبدن کلیماکس معادن زیرزمینی خود را در کلیماکس تعطیل نمود اما این شرکت همچنان به همراه معدن هندرسون و معدن روباز کانه کلیماکس قبرس و چهار معدن دیگر بزرگترین تولید کنندگان مولیبدن بودند. سایر تولیدکننده های مهم از جهان غرب عبارت بودند از چوکی کوماتای شیلی (متعلق به شرکت codelco)، معدن انداکو (متعلق به placer) در کانادا، معدن لاکاریداد در مکزیکو و معادن cuajone و Toquepala در پرو. در طول سالهای انتهایی دهه 80 متوسط سالانه تولید و مصرف جهانی مولیبدن 106 × 200 – 180 پوند بود ( 80000 تا 90000 تن ).
اما مواد مرکب آن می‌توانستند به صورت آزاد درطبیعت یافت شوند، تا این که در اواخر قرن 18 با مواد مرکب سایر عناصر مانند کربن و یا سرب بهم می‌ریزند.
در سال 1778، Carl Wilhelm Scheele قادر به تشخیص و جداسازی مولیبدن از گرانیت و سرب و بالاخره جدا سازی اکسیژن از مولیبدنیت Mno2 شد. در سال 1782، Hjelm قادر به جداسازی و استخراج ناخالص فلز به وسیله احیای اکسید با کربن شد.
پس از آن یک شرکت فرانسوی به نام Schneider و همکاران، سعی کردند که مولیبدن را به عنوان یک عامل آلیاژی درصفحه پوششی به همراه خواص مفید آن ثبت کنند.

مولیبدن (Mo)

مشخصات عمومی و کلی مولیبدن

کانی های مولیبدن


مولیبدن به صورت خالص در طبیعت یافت نمی شود.
•مولیبدنیت Molybdenite
کانی اصلی و اقتصادی مولیبدنیم، مولیبدنیت با فرمول (MoS2) می‌باشد. این عنصر عموماً بصورت مولیبدنیت در طبیعت رخ می دهد. متوسط تمرکز مولیبدن در پوسته زمین تقریباً 4 – 10 % می باشد. مقادیر ناچیزی از این عنصر نیز به همراه فلزات دیگر که خواص شیمیایی مشابه دارند، یافت می شود.

•ولفنیت Wolfnite
این کانی با فرمول (PbMoO4) که در منطقه اکسیداسیون کانسارهای مولیبدن دیده می‌شود.

•پوولیت Powellite
این کانی با فرمول (CaMoO4) که در منطقه اکسیداسیون کانسارهای سولفیدی مولیبدن در بسیاری از مناطق دنیا یافت شده است. پوولیت یک مولیبدات کلسیم است که از مولیبدنیت در کانسارهای حاوی شئیلیت CaWO4 تشکیل می شود. در این کانی تنگستن تا 10 درصد می تواند جایگزین مولیبدن گردد.

•فری مولیبدنیت molybdenite Feri-
این کانی با فرمول (Fe MOP12. 8 H2O ) محصول اکسیداسیون مولیبدنیت در حضور آهن Ш (سه ظرفیتی) می باشد. مولیبدنیت منبع اولیه اقتصادی مولیبدن می باشد. در صورت افزایش تقاضا جهت مولیبدن منابع دیگر همچون ولفنیت، پوولیت و فرعی مولیبدیت ممکن است از اهمیت تجاری برخوردار گردند.

•مولیبدیت Molybdite :
مولیبدیت با فرمول شیمیایی(MoO3) نشان داده می شود.

سایر کانیهای مولیبدن شامل آکرماتیت، بلونزیت، چیلاژیت، ائوسیت، ایلسمانیت، ژوردیسیت، کواک و نییت، لیندگرنیت و پانریت می باشد. کانیهای اخیرالذکر از اهمیت تجاری برخوردار نیستند.

مولیبدن (Mo)

مشخصات عمومی و کلی مولیبدن

مشخصات مولیبدن


نام مولیبدنیم Molybdenum از واژه یونانی (Molybdos) به معنی شبیه سرب گرفته شده است. زیرا مولیبدنیم به صورت آزاد درطبیعت یافت نمی‌شود. فراوانی مولیبدنیم در پوسته زمین 007/0% می باشد.
مولیبدنیم فلزی است به رنگ سفید متمایل به خاکستری یا سفید- نقره‌ای با نماد Mo، عدد اتمی 42، وزن مخصوص 22/10 گرم بر سانتی متر مکعب، سختی 5/5 در مقیاس موس، خیلی سخت، دارای بیشترین نقطه ذوب در بین عناصر، نقطه جوش 4612 درجه سانتیگراد و نقطه ذوب 2617 درجه سانتی گراد. مولیبدنیم در گروه 6(VI) جدول تناوبی به عنوان Transition Metals بوده و در دوره 5 قرار دارد.
عنصر مولیبدنیم بعنوان یک عنصر انتقالی دارای ظرفیت های 2،3،4،5،6 بوده و دارای خاصیت کالکوفیلی و سیدروفیلی است.
در حالت توده ای این عنصر دارای خواص فلزی تیپیک و رنگ سفید نقره ای درخشنده بوده و درحالت پودری مولیبدن به رنگ خاکستری تیره است.

آلیاژها

:90 % مولیبدنیم در تهیه آلیاژهای با مقاومت بالا و فولادهای ویژه استفاده می‌شود که در صنایع مربوط به سرعت های زیاد، ضد زنگ، آلیاژهای مخصوص، صنایع هوایی، در فضاپیما و بخشهای موشک و ریخته گری استفاده می شود.
آلیاژهای حاوی Mo ویژه مانند Hastelloys، مقاومت بالایی در برابر گرما و خوردگی دارئد.مولیبدن بیشتر بعنوان فلز آلیاژی در فولاد، آهن ریخته گری و ابرآلیاژها به منظور افزایش سختی پذیری، مقاومت، شدت و مقاومت در برابر زنگ زدگی استفاده می شود. بیش از 80 درصد از آندهای اشعه X چرخشی که اخیراً در کلینیک های تشخیص طبی بکار برده می شوند از آلیاژهای مولیبدن تشکیل شده اند.
در منابع دما بالا، مولیبدن با ابر آلیاژهای آهن، نیکل و کبالت، سرامیک و سایر فلزات دیرگداز (تنگستن، تانتالیوم و نیوبیوم) رقابت می کند. ابرآلیاژها را می توان در دماهای تا 1200 درجه سانتی گراد استفاده نمود. ترکیبات مولیبدن بخصوص آلیاژهایی که توسط کاربید سخت شده اند و مولیبدن روغن کاری شده با سیلیکات پتاسیم تا دمای 1800 درجه سانتی گراد مقاومت دمایی و خصوصیات خزشی از خود نشان می دهند. مقاومت این عنصر در برابر اکسیداسیون همواره بایست مورد توجه قرار گیرد.

کاتالیزور :

مولیبدن به عنوان یک کاتالیزور در صنعت نفت بخصوص درکاتالیزورهایی برای جابجایی سولفورهای آلی از محصولات نفتی استفاده می‌شود.

هسته‌ای :

مولیبدن در صنعت ایزوتوپ هسته‌ای استفاده می‌شود.

مصارف شیمیایی :

مولیبدن به عنوان رنگدانه از قرمز- زرد تا نارنجی قرمز روشن در رنگ سازی، جوهرها، پلاستیک‌ها و صنایع لاستیک استفاده می‌شود. دی سولفاید مولیبدن یک روان‌کننده(روغن) یا گریس خوب در دماهای بالاست.

الکترونیک :

مولیبدن در کاربردهای الکترونیک بخصوص در هدایت لایه‌های فلزی در ترانزیستور نازک فیلم استفاده می‌شود. در گذشته مولیبدنیم در صنعت لامپ کاربرد داشت. امروزه این عنصر کاربرد بسیار وسیعی داشته و اهمیت این ماده رو به فزونی است.
المنت های گرمایشی، محافظ های تشعشع حرارتی و ابزارهای کوره ساخته شده از مولیبدن در پرس های ایزوستاتیک گرم، کوره های sintering جهت صنعت سرامیک و در کوره های تصفیه دمایی استفاده می شوند. نوارهای مولیبدن در فرآیندهای الکتریکی (بعنوان مثال در لامپ های هالوژن) کاربرد دارد. مقاومت دمایی بالا و ضریب انبساط گرمایی پایین مولیبدن در این نوع کاربرد از اهمیت بالایی برخوردار است.
کاربردهای مولیبدن در صنایع الکترونیک رو به گسترش است. دیسکهای مولیبدنی در صفحات پایه و سینک های حرارتی جهت انتقال نیرو و یکسو کننده های سیلیس استفاده می شوند.
مولیبدن همچنین یک عنصر پراکنده شده در عناصر دیگر جهت ابزار الکترونیکی است که عمدتاً جهت هم نهشت فیلم های MoSi از تارلت های مولیبدن و سیلیسیوم با درجه خلوص بسیار بالا استفاده می شود.
با یک پوشش نازک از تنگستن رنیوم بر سطح مولیبدن، باردار شدن این عنصر افزایش می یابد. رنیوم در تنگستن و مولیبدن اثر مشابهی در افزایش خمش پذیری و کاهش حساسیت در مقابل استرس های دمایی می گذارد. لحیم کردن یک دیسک گرانیتی ضخیم بر پشت یک تارگت، ظرفیت دمایی و ساطع کردن آنرا افزایش می دهد.

شیشه سازی :

مولیبدن در مقابل خوردگی توسط بیشتر شیشه ها مقاوم است و لذا بعنوان ماده الکترودی در کوره های ذوب شیشه به کار برده می شود. شیشه هایی که در چنین کوره هایی تهیه می شوند از کیفیت بالاتری نسبت به شیشه های تولید شده در کوره های سوختی برخوردار است و همچنین فرایند تولید شیشه با استفاده از مولیبدن مقبولیت زیست محیطی بیشتری دارد.
بوته های آزمایشگاهی که جهت ذوب شیشه استفاده می شوند یا بوته هایی که در تولید بلورهای sirigle sapphire بکار برده می شوند، بایستی در مقابل دمای تا 2100 درجه مقاومت داشته باشند.
این عنصر نسبت به سرامیک از failure tolerance و چکش خواری بیشتری برخوردار است و از تانتالیوم و نیوبیوم ارزانتر می باشد.
80 درصد مولیبدن در دنیای غرب در صنایع آهن و فولاد مصرف می شود. بین مصارف متالورژیک غیر فلزی و مصارف شیمیایی این عنصر تعادل وجود دارد. عموماً ارزش نقدینه تولید غیر اولیه بسیار پایین تر از هزینه تولید اولیه معدنی این عنصر است. نخستین قسمت خط تولید مولیبدن که در تعامل با بازار است، تولید اولیه است.
صنعت مولیبدن دارای ظرفیت مازاد قابل توجهی است. در طول سالهای اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80، 50000 تن ظرفیت تولید اولیه ثابت معادن بود و بر اساس انتظارهای غیر واقعی از بازار تقاضا، نتیجه این امر به اضافه رشد پیوسته تولید جانبی و پیدایش چین بعنوان تولید کننده این بود که ظرفیت تولید جهان غرب به بیشتر از 125000 تن رسید. در حالیکه تقاضای کشورهای غربی در 1989 شامل صادرات به کشورهای بلوک شرق تنها 95700 تن بود.

مولیبدن (Mo)

بیولوژی و تأثیرات زیست محیطی


گیاهان و خاکها نیاز بسیار کمی به مولیبدن دارند و گاهی آنها به علت کاهش مولیبدن بی‌ثمر(بدون میوه) می شوند.
مولیبدن درگیاهان و جانوران عموماً در حد p.p.m است. در گیاهان، مولیبدنیم از طریق اثبات نیتروژن و احیا نیترات و در جانوران، مولیبدنیم از کاهش Purine و تشکیل اسید اوریک ایجاد می‌شود. در بیشتر جانوران، اضافه کردن مقدار کمی مولیبدن به رژیم غذایی، باعث افزایش رشد می‌شود. مولیبدن در رژیم غذایی گیاهی بسیار مهم است و در برخی آنزیم‌ها مانند Xanthine Oxidase یافت می‌شود.

مولیبدن (Mo)

تأثیرات زیست محیطی


غبارهای مولیبدنیم و مواد مرکب حاوی مولیبدن اگر به صورت ماده خوراکی خورده شوند و یا استنشاق شوند (مانند اکسید 3 ظرفیتی مولیبدنیم و مولیبدات محلول در آب) ممکن است مسمومیت کنندگی جزئی ایجاد کند.
تستهای آزمایشگاهی مولیبدنیم در مقایسه با فلزات سنگین، مولیبدنیم را به صورت فلزی با خاصیت مسموم کنندگی نسبتاً کم پیشنهاد می‌کند.

بیماری های ناشی از قرار گیری در معرض مولیبدنیم:

کبد،‌ زخم معده، اسهال، تشنج، نابینایی، لاغری، بیماری نازکی استخوان (Osteoporosis) و در نهایت نارسایی قلبی می‌باشد. مولیبدن باعث کاهش رشد در پستانداران منجمله انسان می‌شود.
پتانسیلی برای قرار گرفتن در معرض مولیبدن در عملکرد استخراج و پالایش وجود دارد که مانند صنعت شیمی است اما داده‌ها هیچ موردی از اثرات زیان‌آور آن را گزارش نکرده‌اند. تاکنون هیچ گونه مسمومیت حاصل از معدن کاری و فرآوری مولیبدن گزارش نشده است.
مواد مرکب محلول در آب می‌تواند خاصیت مسموم کنندگی کمی داشته باشد که آن را به صورت نامحلول در آورد مانند دی سولفید مولیبدن چرب (روان ) که تصور می‌شود غیر سمی باشد.
آهک باعث تغییراتی در سطوح کادمیوم و فلزات با فراوانی کم در خاک می شود و باعث رخنمون مولیبدنیم با فراوانی کم می‌شود.
بر طبق قوانین OSHA ماکزیمم مقدار قرارگرفتن در معرض مولیبدن 8 ساعت در روز و 40 ساعت در هفته با مقدار مولیبدنیم 15 گرم در متر مکعب است. همچنینNIOSH، محدوده قرارگیری در معرض مولیبدن را 5000 میلی‌گرم بر متر مکعب عنوان می‌کند.
مهار تخلیه مولیبدن به محیط زیست در دهه 1990 به شدت افزایش یافته است. در ایالات متحده محدودیت های تخلیه مولیبدن به محیط زیست در مقیاس ایالتی یا محلی اجرا می شود در حالیکه در اروپا این محدودیت ها در سطح ملی است.
ورود مقادیر زیاد مولیبدن به محیط زیست می تواند مشکلات عدیده ای را باعث شود. این مشکلات بخوبی شناخته شده اند و در بیشتر موارد به آسانی قابل حل می باشند.
به نظر می رسد که گیاهان می توانند تمرکز های مولیبدن در حدود یک صد پی پی ام را تحمل کنند. بعضی از گیاهان نظیر جوانه گندم و شبدر، وقتی در خاک های غنی از مولیبدن رشد می کنند، دارای تمرکزهای بالایی از این عنصر هستند. برای جبران کمبود مولیبدن می توان آن را به کودها افزود. کمبود مولیبدن، از کیفیت محصولات کشاورزی نظیر مرکبات، می کاهد. مولیبدن در میزان های کم برای تغذیه حیوانات ضروری است، اما چنانچه میزان آن زیاد باشد، بسیار سمی است. احشامی که در چراگاه هایی که میزان مولیبدن در آنها بیش از 10 تا 20 میلی گرم در کیلوگرم است، چرا می کنند، به بیماری مولیبدنوسس مبتلا می شوند. این بیماری موجب کم اشتهایی، اسهال و درد مفاصل و گاهی مرگ می شود. کمبود مولیبدن با افزودن مس به محیط رفع می شود. بیشتر موارد بیماری مولیبدنوسس، در مناطقی که مولیبدن آنها به طور طبیعی بالاست یا به طرف پایین دست رودخانه های حاوی مولیبدن گزارش شده است. در مناطقی که خاک مرطوب و ماده آلی آن زیاد است، فلزات در آنجا تثبیت شده و جزئی از خاک می شوند. خاک های مرطوب عناصر فلزی را در خود متمرکز می کنند و آب موجب افزایش میزان پراکندگی مولیبدن در حل می شود.

پساب:

ترکیبات محلول مولیبدن هنگام ورود به آب شیرین، آب شور یا وسایل تصفیه فاضلاب می تواند مسمومیت کم تا متوسط ایجاد کند. در ایالات متحده دستورالعمل های مربوط به مولیبدن جهت برخی گروه های صنعتی وضع شده است. این دستورالعمل ها مربوط به صنعت بوده و ارتباطی با مسمومیت ندارند. محاسبه حدود تخلیه بر اساس نرخ تولید فرایند انجام می شود. EPA تاکنون هیچگونه محدودیتی جهت تخلیه صنعتی مولیبدن و همچنین هیچ استانداردی در زمینه مولیبدن موجود در آب شرب و آب رودخانه وضع نکرده است.

گازهای متصاعد شده:

ترکیبات مولیبدن بعنوان اجزاء گازهای بروندمی پروسه در نظر گرفته نمی شوند. کنترل ترکیبات مولیبدن در گازهای بروندمی توسط ابزارهای استاندارد صورت می گیرد، بعنوان مثال bay houses، سیلکون ها و شوینده ها. حد مجاز ترکیبات نامحلول مولیبدن در کارگاههای ایالات متحده 10 میلی گرم بر متر مکعب تعیین شده است. در حالیکه حد مجاز ترکیبات محلول مولیبدن 5 میلی گرم بر متر مکعب است. در کشورهای دیگر این حدود ممکن است متفاوت باشد. در قوانین ایالات متحده، تری اکسید مولیبدن، بعنوان یک ماده شیمیایی مسمومیت زا محسوب می شود.

مواد زائد جامد:

در اتحادیه اروپا و سایر کشورهای اروپایی میزان مولیبدن لجن زباله، که بعنوان کود استفاده می شود، تحت کنترل قوانین زیست محیطی است. در ایالات متحده، EPA قوانینی در مورد کاربرد شیرابه زباله ها در کشاورزی و محتوای فلزی آن وضع کرده است. زباله های صنعتی در آمریکا و اتحادیه اروپا از نظر میزان مولیبدن تحت کنترل نیست.
هلند، قوانینی در مورد ناخالصیهای مولیبدن خاک و آب زیرزمینی وضع کرده است. آلوده کننده ها در دو گروه سیاه و خاکستری لیست شده اند.
مواد شیمیایی که در لیست سیاه قرار دارند مانند مولیبدن بسیار سمی بوده، از نظر زیست محیطی مورد توجه می باشند در بافت های بدن تجمع حاصل می کنند.
تا کنون در مورد تأثیر مولیبدن بر احشامی که در مراتع مولیبدن بالا چرا می کنند، مطالعات گسترده ای صورت گرفته است. محافظت از محیط زیست، در این مورد نخست شامل تشخیص کاربری زمین و سپس تعیین استراتژی مناسب کنترل اثرات زیست محیطی مولیبدن می باشد. بعنوان مثال تصفیه خاک حاوی شیرابه زباله بایست صورت گیرد تا میزان مولیبدن خاک از 10 میلی گرم بر کیلوگرم تجاوز ننماید. آهک دادن خاک، بعلت افزایش حلالیت مولیبدن در PH قلیایی، تجمع مولیبدن در لایه زیر سطحی خاک را کاهش می دهد. بعلت ضدیت بیولوژیک مس و مولیبدن رژیم غذایی حاوی مس در احشام، اثر مسمومیت ناشی از مولیبدن را کاهش می دهد. بدین منظور لجن های زباله حاوی مولیبدن بالا معمولا حاوی میزان بالایی مس می باشند. لجن های حاوی کمتر از 50 میلی گرم بر کیلوگرم ( بر اساس وزن خشک ) مولیبدن، برای کاربری بلند مدت زمین با نرخ افزایش Kg/ha 10000 قابل قبول می باشند.

مسمومیت زایی:

ترکیبات مولیبدن، چه از نظر تاثیرات کلینیکی مشاهده شده و چه از نظر آسیب شناسی بافت ها، مسمومیت کمی را موجب می شود. مسمومیت بطور اولیه با ترکیبات محلول مولیبدن همراه است. بعنوان مثال خوردن و یا استنشاق دی سولفید مولیبدن غیر محلول و مولیبدات کلسیم غیر محلول توسط موش صحرایی یا خوکچه هندی، منجر به بروز هیچگونه مسمومیت پاتولوژیک مهم نگردید.

تغذیه انسان:

مولیبدن یک عنصر ردیاب مهم است. گیاهان بنشنی جهت تثبیت باکتریایی نیتروژن به مولیبدن نیاز دارند. در حیوانات و انسانها این عنصر بعنوان کوفاکتور آنزیم های اکسید از زانتین ( که زانتین را با اسید اوره، اکسید می کند) و اکسید از آلدهید، عمل می کند. تقریباً 75-25 درصد مولیبدن موجود در رژیم غذایی توسط دستگاه هاضمه جذب شده و به سرعت توسط ادرار دفع می گردد. نیمه عمر بیولوژیک این عنصر برای انسان بدرستی تعیین نشده است، اما بیشتر مولیبدن جذب شده در طول چند روز یا هفته دفع می شود. داده های حیوانی نشان می دهند که متابولیسم ترکیبات مولیبدن با متابولیسم ترکیبات مس و گوگرد ارتباط تنگاتنگ دارند.
در ایالات متحده میزان نرمال ورودی مولیبدن از طریق تغذیه در حدود mg/day 500 – 100 تخمین زده شده است. در سبزیجات پهن برگ، تمرکز مولیبدن بالاست ( تا mg 5 وزن مرطوب )، حبوبات با ریشه قابل خوردن، مولیبدن کمی دارند (mg 1 وزن مرطوب ) در مورد تجمع مولیبدن در ارگانیسم انسانی و یا حیوانی در طول چرخه زندگی، تاکنون مطالعاتی صورت نگرفته است.
در سال 1966 برای نخستین بار رابطه کمبود مولیبدن و سرطان مری گزارش شد. این بیماری در مناطقی که از سبزیجات رشد کرده در خاکهای کم مولیبدن تغذیه می نمایند، فراوانی بیشتری دارد. همانگونه که در 1981 گزارش شد، مطالعات و بررسی ها در چین رابطه بین میزان مرگ و میر ناشی از سرطان مری و محتوای مولیبدن، روی، منگنز، سیلیس، نیکل، آهن، بیموت و ید حبوبات و آب آشامیدنی را نشان داد. میزان مولیبدن موجود در سرم خون، مو و ادرار ساکنان مناطق پر خطر کمتر از مناطق، کم خطر بود. مدلهای حیوانی که نشان دهنده اثر مولیبدن در سرطان زایی مری، معده و پستان می باشند در آزمایشگاه ها ساخته شده اند.

مسمومیت زایی در انسان:

گزارش ها در مورد مسمومیت ناشی از مولیبدن در انسان بسیار نادر است. در مطالعاتی که در 1961 در منطقه ای در آمریکا با خاک حاوی 77 میلی گرم در کیلوگرم مولیبدن و 39 میلی گرم در کیلوگرم مس، انجام شد، شیوع بیماری نقرس گزارش شد. مصرف روزانه مولیبدن 15 – 10 میلی گرم و مس 10 – 5 میلی گرم برآورد شد. بررسی ها، شیوع جابجایی نقرس مانند مفاصل، افزایش اسید اوره خون و افزایش دفع اسید اوره در ادرار، را نشان دادند. نتایج بدلیل فقدان داده ها در مورد جمعیت مورد مطالعه و انتخاب نمونه ها به سختی قابل ارزیابی است. علاوه بر آن گروه کنترل تنها از 5 نمونه تشکیل شده بود.
در بررسی دیگری که در منطقه مولیبدن بالای دیگری در شوروی سابق انجام گرفت، تغییرات بیولوژیکی در جمعیت مورد مطالعه شناخته نشد. احتمالا مصرف بیشتر مس طبیعی انسان را در مقابل خطرات ناشی از مولیبدن در امان نگرمی دارد. مطالعات حیوانی، تضاد بین مولیبدن و مس را نشان می دهند.
مطالعه چهار نفر در هند با مصرف رژیمی بین 160 تا 2450 میکروگرم در روز، افزایش متابولیسم مس را نشان داد. اگر چه در این آزمایشات هیچ گونه اثری در دفع ادراری اسید اوره تشخیص داده نشد.
بر اساس مطالعات بالا Mertz بیان داشت که مصرف روزانه بیش از 10 میلی گرم مولیبدن برای سلامتی انسان مضر است. اما مصرف تا 5/1 میلی گرم در روز هیچگونه اثر مشهودی بجز افزایش دفع مس در ادرار ندارد.
با مصرف روزانه 560 میکروگرم، مس ادرار افزایش می یابد اما هنوز در محدوده طبیعی است. در انسانهای بزرگسال با مصرف مس نرمال ( mg/d 5/2 – 5/1 )، مصرف مولیبدن رژیمی 5/0 تا 1 میلی گرم در روز مضر نیست. بر اساس مطالعات انجام شده توسط آکادمی ملی علوم ایالات متحده در مناطقی که میزان مولیبدن در رژیم غذایی کافی است و هیچگونه مسمومیت مولیبدن در انسان مشاهده نشده است، میزان بی مخاطره مصرف مولیبدن 5/0 – 15/0 میلی گرم در روژ تعیین شده است.

مسمومیت در جانوران :

بیشتر مشاهدات مربوط به مسمومیت زایی مولیبدن بر اساس داده های حیوانی انجام شده است. افزایش مولیبدن در غذای احشام موجب بروز بیماریهای حاد همچون اسهال، کم خونی، لاغری بعضاً منجر به مرگ می گردد. این بیماری ها، نخستین بار در 1938 در منطقه ای بنام چراگاه Teart در سامرست انگلستان، گزارش گردید. تا سال 1943 بیماری Teart با مصرف مقادیر زیادی سولفات مس، درمان می شد. علایم مسمومیت زایی مولیبدن بطور اولیه به کمبود مس در حیوانات آزمایشگاهی مربوط می شود. پس از قرار گیری طولانی مدت در معرض مولیبدن، مو رنگ و نرمی خود را از دست داده و تحرک کم در حیوانات توسعه می یابد. در مراحل بعدی ممکن است متابولیسم فسفر مختل شده و پوکی استخوان و اختلالات مفصلی بروز کند.
در بره های جوان که در چراگاه های با مولیبدن بالا چرا می کنند، اختلالات استخوانی و جابجایی مفاصل که به نام فرورفتگی کمر شناخته می شودف بروز می کند در گوسفند ها نیز سخت شدگی پشم و اسهال مشاهده می شود. کمبود مس، مقاومت بره ها را در مقابل بیماریهایی نظیر آنفولانزا کاهش می دهد. شواهد نشان می دهند که حیوانات اهلی در مقابل مسمومیت ناشی از مولیبدن، بسیار حساس هستند. در اسبهائی که در مراتع چرا می کنند هیچگونه علایم مسمومیت مشاهده نمی شود. خرگوشها، خوکچه های هندی، موش خرما، خوک و مرغ نسبتاً در مقابل مسمومیت مولیبدن مقاوم هستند.
بعلت تنوع نتایج، داده های موجود در مورد میزان بی خطر مصرف مولیبدن در حیوانات، از قطعیت بالایی برخوردار نیست. معمولاً حد بی خطر 5 تا 10 گرم در تن مولیبدن در مراتع در نظر گرفته می شود. علایم بالینی مسمومیت در اثر مولیبدن یا مولیبدنوسینر بطور اولیه بعلت کمبود مس بروز می کند. این حقیقت با کاهش علایم مولیبدنوسینر پس از مصرف افزودنی های مس تأئید شده است.
در برخی مناطق که مراتع از مس فقیر هستند و مولیبدن به اندازه طبیعی وجود دارد، نیز ممکن است مولیبدنوسینر بروز کند. در سمت دیگر، در مراتعی که دارای مس بالا هستند جهت جلوگیری از مسمومیت ناشی از مس، افزودنی های مولیبدن لازم است.
در آزمایشهای دقیق میزان Ldso پایین ( به معنی مسمومیت بالا ) برای ترکیبات مولیبدن تعیین شده است. برخی از موارد نشان دهنده Ldso پایین، بعلت تغذیه طولانی مدت رخ می دهد. بعنوان مثال، Ldso دهانی در موشها برای تری اکسید مولیبدن 125 میلی گرم در کیلوگرم تعیین شده است که نشانه مسمومیت زایی بالا می باشد. این میزان بر اساس مطالعات تغذیه 44 روزی به ثبت رسیده است. Ldso دهانی دقیق تری اکسید مولیبدن، با درجه خلوص بالا، در موشها بین 2960 تا 3520 میلی گرم بر کیلوگرم تعیین شده است.

بهداشت حرفه ای:

در مورد قرار گرفتن صنعتی در معرض مولیبدن مطالعاتی در شوروی سابق انجام گرفته است. در مطالعه ای که در 1963 انجام گرفت، از میان 19 کارگری که در معرض مولیبدن فلزی یا اکسید آن قرار داشتند، سه مورد ذات الریه گزارش شد. در زن 44 ساله ای که به مدت 5 سال در معرض mg/m3 3 – 1 مولیبدن قرار داشت و همچنین مرد 44 ساله ای که به مدت 4 سال در معرض mg/m3 19 – 6 مولیبدن قرار گرفته بود، علایم اولیه ذات الریه با Ray – X تشخیص داده شد. مرد 34 ساله ای که به مدت 7 سال در معرض mg/m3 19 – 6 از این عنصر قرار داشت، ذات الریه توسعه یافته مشاهده شد.
در مطالعه ای دیگر 73 کارگر یک کارخانه مس مولیبدن و 10 نمونه کنترلی، مورد بررسی قرار گرفتند. کارگرانی که در معرض بیشترین مولیبدن قرار داشتند، بیشترین میزان اسید اوره در خونشان مشاهده شد. خون 34 مورد از 37 موردی که از درد مفاصل رنج می بردند، حاوی اسید اوره بالا بود. میزان دقیق اسید اوره در این مطالعه مشخص نشد و همچنین میزان تمرکز مولیبدن.
در بررسی دیگری که روی 85 کارگر یک کارخانه مس مولیبدن واقع در kadzaran شوروی سابق انجام شد افزایش اوره خون نیز گزارش گردید. در خون این افراد، تمرکز بالایی از بیلی روبین، گلوبولین ها و کلسترول مشاهده گردید. در مطالعه 500 کارگر یک معدن مولیبدن و مس در روسیه علایم نامشخص تغییرات سیستم اعصاب مرکزی گزارش شد. سطح غبار مولیبدن معادن در برخی موارد تا 10 تا 100 برابر بیش از 6 میلی گرم در متر مکعب می رسد.
اثرات قرار گیری در معرض مولیبدن در 25 کارگر مرد ] با متوسط سنی 3/28 سال ( بین 19 تا 44 ساله ) و متوسط سابقه کاری 4 سال (بین 5 تا 20 سال ) [ یک کارخانه تشویه در دنور کلرادو، جائیکه سولفید مولیبدن به اکسیدهای مولیبدن تبدیل می شود، مورد مطالعه قرار گرفت. در این کارخانه، تمام غبار مولیبدن جمع شده ظرف 8 ساعت کار، جمع آوری شد و 47/9 میلی گرم بر متر مکعب. مولیبدن محاسبه گردید. میزان غبار قابل تنفس مولیبدن در پایه کوره mg/m3 02/1 و میزان ورودی مولیبدن به بدن mg 2/10 در روز محاسبه شد. مولیبدن در ادرار و پلاسمای کارگران بالاتر از گروه کنترل بود. به استثنای برخی گزارشهای بالینی، افزایش سروپلاسمای سرم خون و افزایش نسبی اسیداوریک سرم خون کارگران رخ داد، متوسط اندازه گیری ها در بین حد نرمال گروه کنترل بود. در این کارگران هیچ گونه نقرسی مشاهده نشد. مس موجود در خون 13 کارگر از بین 14 کارگر در حد نرمال بود.
در ایالات متحده قوانین زیست محیطی، حد مجاز در معرض قرارگیری مولیبدن ( PELS ) در محیطهای کاری را mg/m3 5 برای ترکیبات قابل حل مولیبدن وضع کرده اند. ACGIH حد آستانه ای (LVS) ترکیبات محلول و غیر محلول مولیبدن را 5 و 10 میلی گرم بر متر مکعب تعیین کرده است.

مولیبدن و تغذیه

مولیبدن یک ماده غذایی ضروری برای بدن انسان ها و حیوانات است . مولیبدن معمولا در کبد ، کلیه ، غده آدرنال و استخوان متمرکز است . لازم به ذکر است که مولیبدن به عنوان یک جزء سازنده چندین آنزیم ایفا نقش می کند . 1- سولفات اکسیداز که در واکنش ها و متابولیسم های آمینو اسیدهای سولفوردار نقش دارد.

2- گزانتین اکسیداز که در اکسیداسیون پیورین و پیریمیدن و تولید اسید اوریک نقش دارد.

3- آلدهید اکسیداز که در اکسیداسیون آلدهیدها ایفای نقش می کند .

کمبود مولیبدن

کمبود مولیبدن به ندرت اتفاق می افتد و در صورت ایجاد کمبود ، اختلالات شدیدی را به همراه دارد. در صورت نبودن سه آنزیم مولیبدن ، ناهنجاری های متابولیکی در کوفاکتور مولیبدن ظاهر و مشخص می شود . هر دو کمبود مولیبدن و ناهنجاریهای متابولیکی با دفع غیرعادی متابولیت های سولفور و کاهش غلظت اسید اوریک و افزایش دفع هیپوگزانتین و گزانتین از بدن همراه است .

عدم وجود سولفیت اکسیداز در اختلالات متابولیکی منجربه مرگ در سنین پایین میشود.

مقدار توصیه شده روزانه

میزان مصرف مولیبدن براساس واحد میکروگرم / روز به شرح زیر است :

1- سن 6-0 ماهه مقدار 30-15 میکروگرم / روز

2- " 12-6 " 40-20 "

3- " 3-1 ساله 50-25 "

4- " 6-4 " 70-30 "

5- " 10-7 " 150-50 "

6- جوانان و بزرگسالان 250-75 "

متوسط میزان جذب مولیبدن برای افراد بالغ در دامنه حدود 240-75 میکروگرم / روز است . که این دامنه در افراد با وزن های متفاوت مختلف است .

منابع غذایی :

از جمله منابع غنی از مولیبدن می توان به غلات ، دانه های گیاهی ، سبزیجات پربرگ اشاره کرد. این مقدار در غذاها وابسته است به محتوای مولیبدن در خاک . مولیبدن در بدن دارای جذب بسیار خوبی است اما میزان دسترسی آن تحت تاثیر محتوای غذا متفاوت است.

مسمومیت :

مسمومیت حاصل از مولیبدن خیلی بیشتر از کمبود آن است. معمولا این مسمومیت در گله ای از حیواناتی دیده می شود که در مزرعه از خا ک هایی تغذیه می کنند که حاوی مولیبدن با غلظت بالا هستند. با مصرف 15-10 میلی گرم /روز مولیبدن انسان دچار بیماری حاد نقرس می شوند.

تحقیقات اخیر:

تحقیقات نشان داده که میزان جذب مولیبدن در سبزی های پربرگ خیلی بیشتر از دانه های سویا است.


منابع انگلیسی
- ASM News & Metal Progress and Advanced Materials, vol.18, No.2. February 1987.
1999. -British Geological Society,
2000. - British Geological Survey,
- Clare P.Marshall, Rhodes W. Firebird, “Encyclopedia of Geochemistry”.
- DANA. 1977. Manual of Mineralogy.
- Glinka. 1981. General Chemistry - Mir Publishers.
Industrial Minerals, January, 2000. –
SEM. 1994. - Industrial Minerals and Rocks, Donald Carr,
1999. -Industrial Minerals, Hand Book III,
-Industrial Minerals, July 2001.
Mineral Facts and Problems, 1985 Edition, Burean of Mines Bulletin 675.
- Mining Magazine, 1988.
N.N.Greenwood, A.Earnshaw, “Chemistry of the elements”.-
- Roskill Information, January 2000.
- Roskill Information, January 1998.
-U.S.Geological survey, 1997.
2000. -U.S.Geological survey, Mineral Commodity Summaries, February
- U.S.Geological Survey, Mineral Commodity Summaries January (1988)
- United States Departments of the interior.
- World Mineral Statistics. 1994-1998.
- World Mining Data (Vienna/Wien2003).
www.ASTDR.com-
www.ngdir.ir-
www.ngdir.ir/plants/pplants/asp-
www.ngdir.ir/sitelinks/environment/index.htm-
www.USGS.com-
منابع فارسی
ـ ادیب، عباس، 1370، روشنگری در پزشکی کهنه و نو.
- اسکندری،شیوا، آقانباتی، علی، فتوتی، وحید، (1380 )،" فعالیت های زمین شناسی و اکتشافی انجام شده در استانها و برنامه پنج ساله سوم".
ـ آمار معادن فعال کشور در سال 1378 , مرکز آمار ایران , 1379.
ـ آمار فعالیت معادن کشور به تفکیک مواد معدنی در سال 1379.
ـ آمار کارگاههای صنایع معدنی و فلزی کشور 1374 , مرکر آمار ایران ,. 1375.
- ام.اوانز،‌ انتونی، مر،‌ فرید ، مقدسی، سیدجواد، (1373)،" مقدمه ای بر زمین شناسی کانسنگ ها".
ـ بانک مرکزی , آمار اقتصادی.
ـ بررسی ذخایر کانیهای صنعتی کشور , جلد اول , اسفند 1374.
ـ پرونده های معادن فعال و غیر فعال ایران در وزارت صنایع و معادن.
ـ تدوین برنامه توسعه بخش کانیهای صنعتی , بررسی ذخایر و میزان استخراج کانیهای صنعتی , جلد 1 , اسفند ماه 1374.
ـ تدوین برنامه توسعه بخش کانیهای صنعتی , بررسی ذخایر و میزان استخراج کانیهای صنعتی , جلد 4, خردادماه 1375.
ـ دفتر آمار و اطلاع رسانی وزارت صنایع و معادن , شهریور ماه 1380.
ـ سالنامه آمار بازرگانی خارجی (صادرات و واردات ) سال 1368 تا 1379.
ـ شرکت مطالعاتی طرحهای جامع فلزات ایران, 1374.
- شهاب پور، جمشید، (1382)، "زمین شناسی اقتصادی"، انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان.
- غضبان،‌ فریدون،(1381 )،" زمین شناسی زیست محیطی"، انتشارات دانشگاه تهران.
ـ فرم بررسی گزارش ناظرین (واحدهای فرآوری ) , طرح نظارت بر امور معدنی کشور , وزارت معادن و فلزات سابق.
- قربانی، منصور، (1381)، " دیباچه ای بر زمین شناسی اقتصادی ایران ".
- کریم پور، محمد حسن، سعادت، سعید،(1381)،"زمین شناسی اقتصادی کاربردی"، نشر مشهد.
- کریم پور ـ محمد حسن، 1378، کانی ها و سنگ های صنعتی ، نشر مشهد.
ـ گزارش عملکرد واحدهای صنایع فرآوری مواد معدنی , صنایع فلزی و واحدهای خدماتی تحت پوشش وزارت صنایع و معادن, 1379.
ـ گزارش کارآموزی , دانشکده معدن و متالوژی دانشگاه صنعتی امیر کبیر ( برگرفته از گزارشات داخلی شرکت )1377.
ـ مجموعه مقالات سومین سمپوزیوم معدنکاری ایران (30 اردیبهشت ـ 4 خرداد سال 1370).
ـ محمدی , مهین , 1372 , کانی شناسی غیر سیلیکاتها , انتشارات دانشگاه پیام نور.
- میسون،‌ برایان، کارلتون ب، مر، مر، فرید، شرفی، علی اصغر، (1370)، " اصول ژئوشیمی، انتشارات دانشگاه شیراز ".
ـ نشریه علوم زمین , بهار 1371,سال اول , شماره 3.
- ویلهم ولمر، فردریک، یعقوب پور،‌ عبدالمجید، (1373)، " ارزیابی اقتصادی در اکتشاف".

المُقْل

ص 584، در برابر المُقْل Balsam odendron africanumو commiphora africanum(که در الصیدنه به شکل نادرست cammiphora آمده است)، درست است. اما اصطلاح لاتین  

Hyphaene thebaica، باید در برابر شجرة المُقل و دوم (Dum) دُرست باشد که معادل انگلیسی آن Ginger bread treeاست. پس این سه اصطلاح، یکی نیستند و سومین ترکیب لاتین با دوتای دیگر معادل‏های متفاوتی دارند. 

 

مقل

گیاه مقل :

نام علمی : Commiphora myrrha


نام خانواده : Burseraceae

توصیف گیاه : مقل گیاهی بوته ای خاردار یا درختچه ای کوچک است که تا ارتفاع 3 متر رشد می کند.

گاهی اوقات ممکن است برگچه های جانبی ،‌کوچک شده و یا به کلی از بین رفته باشند. گل های زرد و صورتی رنگ بعدا تبدیل به میوه هایی بطول 12میلیمتر می گردند.

منشاء  : سومالی ، اتیوپی و بخش هایی از کنیا .

گروه درمانی : قابض ، ضدعفونی کننده و ضد التهاب.

موارد استفاده و خواص : مقل عمدتا بعنوان ضدعفونی کننده برای درمان موضعی دهان و گلو ( مانند زخم های دهان ) مورد استفاده قرار می گیرد.

این گیاه دارای طعم تند  و خاصیت قابضی بوده و بصورت سنتی برای درمان بسیاری از ناراحتی ها مانند سرماخوردگی عمومی ( تسکین و التیام گرفتگی بینی و سرفه ) و زخمها بویژه عفونتهای دهان ، کام دهان و گلو مورد استفاده قرار می گرفته است.

روش تهیه و مصرف : برای استفاده و استعمال موضعی تنتور رقیق نشده مقل را باید دو تا سه بار در روز بروی قسمت آسیب دیده بیمار مالید.

مواد موثره : مقل حاوی پلی ساکارید کمپلکس ، تری ترپنوئید ها ، اسیدهای تری ترپن و یک اسانس روغنی 3 تا 6 درصد سرشار از سسکوئی ترپن ها و فرانوسسکوئی ترپن های تیپ ژرماکرن ، گوانین می باشد.

اثرات درمانی : مطالعات بروی حیوانات ضدالتهابی ،‌ضدعفونی گنندگی و قابض بودن این گیاه را به اثبات رسانده است.

وضعیت : مقل بعنوان گیاه دارویی در بسیاری از فارماکوپه های معتبر جهان به ثبت رسیده است.


http://www.metafro.be/prelude/prelude_pic/Commiphora_myrrha2.jpghttp://www.plantsasmedicine.com/~cleanen2/images/thumb/c/cb/232_-_Al_Khuraybah_-_Myrrh_tree.jpg/300px-232_-_Al_Khuraybah_-_Myrrh_tree.jpg

http://www.metafro.be/prelude/prelude_pic/Commiphora_myrrha4.jpg

مقل

به فارسی به طور کلی «مقل» ، «خاک مقل» و «مقل ازرق» گفته می شود. به فرانسوی و انگلیسی Bdellium و به عربی «قفر» و «کور» و در کتب طب سنتی با نام «مقل» و «مقل الیهود» نامبرده می شود. صمغ رزینی است که از درختانی از خانوادة Burseraceae جنس Commiphora گرفته می شود. دارای گونه های مختلفی است که معروفترین آنها که از آن مقل ارزق گرفته می شود، گونه ای است به نام علمی Commiphora mukul (Hook. Ex Stocks) Engl که مترادف آن Balsmodendron mukul Hook. Ex Stocks می باشد.

مشخصات مقل

به طور کلی تمام انواع مقل از نظر طعم تلخ است نوعی از آن به رنگ مایل به سرخ است که مقل ارزق نامیده می وشد. نوع دیگر آن زردرنگ است که «مقل الیهود» گویند. زیرا یهودی ها به عنوان بخور معطر از آن استفاده می کنند. و نوعی نیز به رنگ بادنجانی است که از درختان ناحیة یمن گرفته می شود. مرغوبترین آنها نوعی است که خالص بدون مواد خارجی، براق، لزج، چسبنده، نرم و خوشبو باشد. طعم همة آنها تلخ است و اگر آن را در آتش بیندازند بوی مطبوعی نظیر بوی برگ بو از آن متصاعد می شود.

درخت فوق در مناطق گرمسیر هندوستان در میسور، دکان، خاندش، سند و بلوچستان می روید. برخی از گونه های این درختان در یمن و جنوب عربستان و سواحل عمان می رویند. نام این گونه را پارسا Commiphora molmol Engl ذکر می کند.

ترکیبات شیمیایی

در مقل تجارتی علاوه بر صمغ و رزین در حدود 45/1 درصد اسانس وجود دارد [G.I.M.P] . اسانس روغنی رزین آن دارای میرسن، دی میرسن و پولی میرسن می باشد. ضمناً در صمغ مقداری از انواع قندها و آلدوبیورونیک اسید یافت می شود [S.G.I.M.P].

خواص کاربرد

مقل طبق نظر حکمای طب سنتی از نظر طبیعت خیلی گرم و خشک می باشد. در هند از صمغ رزینی مقل به عنوان قابض، ضدعفونی کننده، داروی سینه ای و برای افزایش نیروی جنسی، غنی کردن خون، بادشکن و قاعده آور مصرف می شود. ضمناً در موارد مارگزیدگی وعقرب گزیدگی نیز کاربرد شفابخشی دارد.

از نظر خواص دارویی طبق نظر حکمای طب سنتی ایرانی برای تنقیه اخلاط لزج سینه و تسکین سرفه های رطوبی، کزاز، تنگی نفس، ضعف کبد ، تحلیل بادهای بواسیر و خون منعقد در اعضا داخل شکم، سختی زایمان، نقرس و درد پهلو مفید است. مدر است و قاعده آور و برای ازدیاد ترشح شیر و خرد کردن سنگ کلیه و تسهیل در اخراج بلغم نافع است.

اگر 10گرم مقل صاف قرمز رنگ را نرم ساییده و با ماء العسل بیاشامند ضماد آن برای نرم کردن و تحلیل ورمها بخصوص ورم حلق و تسریع در جذب و تحلیل خون مردگی زیر پوست نافع است بغدادی معتقد است که مقل را کوبیده و با آب گرم مخلوط و بیاشامند برای لینت مزاج و تسهیل اخراج بلغم مفید است. ضماد آن که با 30 گرم باقلا جوش داده و خمیر نموده باشند، برای باد فتق نافع است. تنقیه آن برای بواسیر مفید است. شیاف آن برای باز کردن دهانة رحم و تسهیل و فرود آمدن جنین و قطع رطوباتی که از رحم جاری می شود نافع است. مقل برای ریه مضر است و برای رفع عوارض آن باید از کتیرا استفاده کرد. اسراف در خوردن آن برای کبد مضر است و برای رفع عوارض آن باید از زعفران (حدود 4 گرم) استفاده کرد.

در بازار داروی دیگری را به نام «مقل مکی» عرضه می کنند که نباید با مقل ارزق یا به طور کلی مقل اشتباه شود. مقل مکی صمغ نیست بلکه میوة درختی است که قبال خوردن است و درخت و میوه شبیه به خرما می باشد. از نظر طبیعت مقل مکی سردو خشک و قابض است و اسهال را قطع می کند و سیلان خون را هم بند می آورد.

ریحان الارض

ص 580، در فرهنگها در برابر Origanum dictamnus ، ریحان الارض و بقلة الغزال هم آمده است. 

http://davesgarden.com/guides/pf/go/53014/  

  1. مشک طرامشیر | لغت نامه دهخدا

    [ م ُ / م ِ طَ ] ۞ (اِ مرکب ) ۞ گیاهی است از تیره ٔ نعنائیان که خودروست و آن را ریحان الارض و دیقطامون نیز گویند. مشک طرامشیع. توضیح اینکه این گیاه در حقیقت یکی از ...    

لوف

ص 561، در برابر لوف، سه معادل لاتین آمده است. Arum Dranculus 

Dracunculus Vulgarisهر دو با هم مترادف هستند و معادل آن لوف الحیه یا آذان القیّس (گوشهای کشیش) می‏باشد و برابر نهاده اصطلاح، Arum italicum«لوف جعد» یا «ذَریرَه» یا آذان الدّب (گوشهای خرس) است. در کتاب الصیدنه هر سه واژه لاتین در کنار هم معادل «لوف» آورده شده است که البته خطاست.  

http://davesgarden.com/guides/pf/go/2034/

 

لوف | لغت نامه دهخدا

لوف لوف . [ ل َ ] (ع مص ) خوردن یا خائیدن طعام . || گیاه خشک خوردن شتران . (منتهی ...
لوف لوف . (ع اِ) پیلگوش . گیاهی است و در مصر بسیار روید. چون لوف را با شراب ...

بیجه

ص 555، واژه «بیجه» آمده است. دکتر زریاب در توضیح آورده‏اند که این کلمه به این شکل یا به شکلهای دیگر در فرهنگهایی که در دسترس من بود دیده نشد. در حالیکه این واژه کل عربی شده واژه «پیچه» است که به آن زنگ گندم هم گفته می‏شود. 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%86%DA%AF_%DA%AF%D9%86%D8%AF%D9%85  

 

زنگ گندم

قارچ زنگ گندم
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو:قارچ‌ها
شاخه:قارچ‌های چتری[۱]
رده:قارچ‌های آفت‌زا[۲]
زیررده:طبقه نامشخص[۳]
راسته:اوردینالس[۴]
تیره:زنگاوران[۵]
سرده:Puccinia
گونه:P. graminis
نام علمی
Puccinia graminis
Pers., (1794)
مترادف‌ها

Dicaeoma anthistiriae
Puccinia albigensis
Puccinia anthistiriae
Puccinia brizae-maximae
Puccinia cerealis
Puccinia elymina
Puccinia favargeri
Puccinia graminis f. macrospora
Puccinia graminis f.sp. avenae
Puccinia graminis f.sp. secalis
Puccinia graminis f.sp. tritici
Puccinia graminis subsp. major
Puccinia graminis var. graminis
Puccinia graminis var. stakmanii
Puccinia graminis var. tritici
Puccinia jubata
Puccinia linearis
Puccinia megalopotamica
Puccinia secalis
Puccinia vilis
Trichobasis linearis

زَنگ گَندُم یا زنگ سیاه گندم نام نوعی بیماری غلات است که عامل آن قارچ زنگ گندم (Puccinia graminis) می‌باشد.[۶]

تخمین زده می‌شود که ۸۰ درصد انواع گندم کشت شده در آسیا و آفریقا در برابر آفت این قارچ آسیب‌پذیر باشد. این آفت عمدتا با کمک باد مسافت‌های طولانی در طول قاره‌ها را طی می‌کند.[