ص 626، هُرْطمان، سه معادل دیگر با نامهای شوفان، زیوان و زُمَّیر دارد.
و ضمنا در مورد این واژه نظر «لکلرک و شپرنگل» پیرامون انطباق واژه Typha latifoliaبا طیفی درست است و اصطلاحات دادی، بَرْدی و بُوط هم مترادفهای دیگر طیفی است.
درلغت نامه دهخدا چنین طرح شده است که با استدلال فوق تطبیق دارد
هرطمان : هرطمان . [ هََ طَ / هَُ طُ ] (معرب ، اِ) دانه ای است که در میان گندم و جو میروید و آن را قرطمان هم میگویند به ضم قاف . (برهان ). دانه ای است متوسط میان جو و گندم ، نافع جهت اسهال و ...
سایر تحلیل راجع به واژه هرطمان
قابضه.
افعال و خواص آن: محلل و رادع. *اعضاءالصدر و الغذاء* آشامیدن مطبوخ آن با روغن غیر قابض و موافق سینه و جهت سرفه نافع و مطبوخ آن بدون روغن حابس بطن. *الاورام* ضماد آن جهت ردع و تحلیل اورام حاره در ابتدا نافع.
المضار: ثقیل بطی الهضم و محدث ریاح مصلح آن سرکه و زیره کرمانی و روغن بسیار و مکیدن لیمو و سفرجل و اگر در فم معده مانده باشد خوردن حلویات باعث نزول آنست.