ص 204، Asphaltum معادل لاتینِ واژه حجارة القفر آمده است.
ص 202، حجرامیانطوس (Asbestos)؛ پنیه نسوز است. و توضیح بیرونی هم گویای ان است. «یعمل بعض الناس منه کما یعمل من الکتان و ینسج کالسیور یشتعل فی النار و یضی من غیران یحترق» که اشارهای به این نکته نشده است.
ص 196، در کتابهای کهن، «اسطراطیقوس» هم آمده است که با معادل لاتین آن هماهنگی بیشتری دارد تا استقلیطاس و اسقلیاطیقوس.
ص 190، خزدمیان. این واژه در تحفه المومنین، ص 102، به شکل خزمیان آمده است. و گفته شده فارسی است یعنی مانند خزه، که شاید خَزمان درستتر باشد. و به آن حیوان جُندبیدستر هم گفته شده است. و در کتاب بیان الطب تفلیسی، نسخه خطی سپهسالار، خزومیان آمده است.
ص 147، در فرهنگهای گیاهی، شوک الجمال و عاقول هم در برابر Alhagi Maurorumآمده که در توضیحات صیدنه یاد نشده است.