ص 33، در مدخل اذخر، ترکیب «کرته دشتی» آورده شده که نادرست است. نام دقیق آن گَزَنَه دشتی است و کَزَنه، عربی نگار آن خواهد بود و نه کرته. تِبْن مکه (کاه مکه) و خلال مأمونی، هم نامهای دیگر اذخر است.
ص 16، لکسیقون، همان Lexicon لاتین امروزی است به معنای قاموس یا فرهنگ لغت. بیرونی میگوید: و لهم کتب تُسمّی لکسیقونات یشتمل علی غرائب اللغات و تفسیر المشکل منها و ربّما افرودها لکتاب کتاب. فعندی لکسیقون لزیج بطلمیوس مکتوب ما فیه بالخط السُریانی ثم بعینه بالعربی ثم تفسیره و الیه ارجع فی مطالبی. پس تفسیر واژه یاد شده معادل همان فرهنگ دو یا چند زبانی امروزی است که بیرونی به درستی آن را دریافته است.
ص 14، بُشاق شماهی و در توضیحات پُشّاق ماهی آورده شده است در متن صیدنه آمده است که:
ـ و فی ایدی النصاری کتاب یسّمونه بُشّاق شماهی ای تفسیر الاسماء و یعرف ایضا جهار نام به معنی ان کل واحد مما فیه مُسّمی بالرومیه و السریانیه و العربیة و الفارسیة. در کتابشناسی نسخ خطی پزشکی ایران ص 95 و 96 از کتابی یاد شده است که چارنام یا شباقش ماهی نام دارد و یادآوری شده که این اثر، فرهنگ واژههای پزشکی به چهار زبان است و نسخه کتاب به زبان فارسی است و نسخهای از آن در دانشگاه تهران موجود است پس تلفظ یاد شده در صیدنه ما دُرست نیست.
ص 3، آباغلس، معادل Anagallis arvensis آورده شده است، درست آن است که آناغلس ثبت شود و در فرهنگهای گیاهی همچنین این اصطلاح لاتین در برابر آذان الفار نبطی و عین الجَمَل آمده است و نه آباغلس. و در مخزن الادویه خراسانی، آناغلس در برابر آذان الفار آمده که در ص 21 صیدنه از آن نام برده شده است. بار دیگر در صیدنه ص 32، Myosotis Palustris with یا Asperugo Procumbens در برابر آذان الفار آمده است. درست آن است که واژه اولی در برابر آذان الفار برّی و عین الهُدهد بوده و دومی معادل گیاه دیگری است غیر از آذان الفار. نتیجتا اگر آناغلس ـ و یا آباغلس ـ را مترادف آذان الفار بگیریم معادل گذاری انواع آذان الفار با هم خلط شده است. نتیجتا انطباق معادل لاتین با مدخلهای عربی وجود ندارد و پژوهشگر دچار سردرگمی میشود. و بالطبع قابل استناد نخواهد بود.
راوتیز عقیده دارد که چون ماه میدان مغناطیسی زمین را دگرگون میکند این تغییرات بحرانهای روانی را در اشخاصی که تعادل روانیشان از قبل تا حدودی متزلزل بوده است ، تشدید مینماید.
تحقیقات برای کشف روابط فیزیولوژیک احتمالی دیگر میان انسان و ماه ادامه دارد ادعا شده است که مرگهای ناشی از سل ریوی بیشتر در طول هفت روز پیش از بدر اتفاق میافتد و این امر ممکن است بستگی به دورة قمری موجود در مقدار PH خون داشته و یک پزشک آلمانی همبستگیهائی میان دوره های قمری با ذات الریه، مقدار اسید اوریک خون و حتّی زمان مرگ را گزارش داده است.